برای اینکه ونتیلاتور بهترین عملکرد رو داشته باشه و بهجای آسیب، واقعاً کمک کنه، تنظیم درست پارامترهای دستگاه حیاتیست. این تنظیمات باید قبل از اتصال بیمار و همچنین در طول استفاده از دستگاه، با دقت و بر اساس وضعیت بیمار انجام بشن.
با تنظیم صحیح پارامترها، از این مشکلات مهم پیشگیری میکنیم:
آتلکتازی (جمع شدن ریه)
باروتروما (آسیب ریه بر اثر فشار زیاد)
هیپوکسمی (کمبود اکسیژن در خون)
مسمومیت با اکسیژن (در اثر دریافت بیش از حد O₂)
حمایت بیش از حد یا کمتر از حد از بیمار
عدم هماهنگی بین بیمار و ونتیلاتور
وقتی تنظیمات ونتیلاتور بیشازحد حمایتی باشه و به بیمار اجازه مشارکت نده، اتفاقات زیر میافته:
بیمار هیچ تلاشی برای تنفس نمیکنه و به دستگاه وابسته میشه
جداسازی از ونتیلاتور (Weaning) سختتر و طولانیتر میشه
خطر آسیبهایی مثل پنوموتوراکس و آمفیزم ناشی از ونتیلاتور بالا میره
(به این آسیبها میگن Ventilator-Induced Lung Injury)
برعکس حالت قبل، اگر تنظیمات ونتیلاتور خیلی ضعیف باشن:
بیمار باید همچنان تلاش زیادی برای نفس کشیدن بکنه
دچار تاکیپنه (تنفس سریع)، پارادوکس شکمی، خستگی عضلات تنفسی و حتی سوءتغذیه میشه
نتیجه؟ بیمار بهجای بهبودی، بیشتر آسیب میبینه و فشار مضاعف تحمل میکنه
اگر ونتیلاتور و بیمار با هم هماهنگ نباشن، نهتنها تهویه مؤثر نیست، بلکه:
عضلات تنفسی مخصوصاً دیافراگم تضعیف میشن
این ضعف دیافراگم یکی از دلایل اصلی شکست در جداسازی از ونتیلاتور هست
✅ پس باید دستگاه رو جوری تنظیم کنیم که بیمار هم نقش داشته باشه و ونتیلاتور فقط بهاندازهی نیاز کمک کنه.
در کار با ونتیلاتور، دو نوع پارامتر داریم:
پارامترهای تنظیمی (Fixed Settings):
توسط اپراتور تنظیم میشن و تا وقتی تغییرشون ندیم ثابت میمونن. مثل TV، RR، PS، PEEP
پارامترهای پایشی (Monitoring Parameters):
توسط فلوسنسور دستگاه بهطور لحظهای اندازهگیری و روی مانیتور نمایش داده میشن.
اینها بسته به وضعیت ریهها و تلاش بیمار، مدام در حال تغییر هستن و باید دائم بررسی بشن. مثل Vte، Pip، Plat و ...
در تهویه مکانیکی، تنظیمات کلی به سه دسته تقسیم میشن:
تنظیمات وِنتیلاسیون
تنظیمات اکسیژناسیون
تنظیمات مربوط به بیمار در ونتیلاتور
در این قسمت، با تنظیمات ونتیلاسیون شروع میکنیم ⬇️
حجم جاری یعنی مقدار هوایی که در هر دم وارد ریههای بیمار میشه. در مدهای حجمی باید این مقدار رو مشخص کنیم.
🔸 کم بودن حجم جاری = آلوئولها بهخوبی باز نمیشن → خطر آتلکتازی
🔸 زیاد بودن حجم جاری = ریه بیشازحد کش میاد → خطر باروتروما و والووتروما
✅ برای جلوگیری از این مشکلات، حجم جاری باید بر اساس وزن ایدهآل (IBW) بیمار تنظیم بشه، نه وزن فعلی.
📏 در خانمها:
قد (به سانتیمتر) - 107
📏 در آقایان:
قد (به سانتیمتر) - 105
🔹 برای تخمین قد اگر بیمار خوابیده است:
اندازه از وسط جناغ سینه تا نوک انگشت وسط × ۲
🔢 مثال: مردی با قد 175 سانتیمتر →
IBW = 175 - 105 = 70 کیلوگرم
حجم جاری مناسب = IBW × 6 تا 8 سیسی
✔ برای ریههای سالم: نزدیک 8 cc/kg
✔ برای ریههای آسیبدیده یا کمپلیانس پایین (مثل ARDS): نزدیک 6 cc/kg
📌 هدف این محدوده اینه که نه ریهها بخوابن، نه آسیب ببینن.
در مدهای فشاری، بهجای حجم، مقدار فشار دمی باید تنظیم بشه.
📌 این روش مخصوص بیمارانیه که:
ریه آسیبپذیر دارن
یا کمپلیانس ریه متغیر و پایین دارن (مثل بیماران ARDS یا با پنوموتوراکس)
🎯 مزیتش اینه که میتونیم از فشار زیاد جلوگیری کنیم و خطر باروتروما رو کاهش بدیم.
تعداد دمهایی که در هر دقیقه توسط ونتیلاتور داده میشه. مقدارش بر اساس سن، وضعیت بالینی، سطح CO₂ خون و نیاز به پشتیبانی تنفسی تنظیم میشه.
نسبت بین مدت زمان دم و بازدم هست. معمولترین حالت:
۱:۲ یعنی زمان بازدم دو برابر دم
📌 اگر بازدم خیلی کوتاه بشه، خطر حبس هوا یا Auto-PEEP بالا میره.
در مد حجمی، چون حجم تنظیم شده ثابت است، فشارها مدام تغییر میکنن و باید پایش بشن.
🔹 مهمترین شاخص پایش فشار:
Pplat (فشار پلاتو) = فشاری که هنگام توقف کوتاه در پایان دم ثبت میشه
✅ اگر Pplat از ۳۰ بالاتر بره، خطر آسیب به ریهها وجود داره
فشار پلاتو فشاریست که در انتهای دم زمانی که ریهها کاملاً از هوا پر شدهاند، به آلوئولها وارد میشود. در واقع این فشار، نشاندهندهی میزان فشاری است که برای باز نگه داشتن حبابچههای ریوی در پایان دم لازم است.
📏 مقدار نرمال فشار پلاتو کمتر از ۳۰ cmH₂O است.
اگر این فشار بیشتر شود، ریسک باروتروما یا آسیب به آلوئولها بالا میرود.
🔹 وقتی از مدهای حجمی استفاده میکنیم، حجم دمی ثابت است اما فشار ممکنه متغیر باشه، چون به شرایط ریه بستگی داره.
🔸 پس برای جلوگیری از آسیب ریهها، باید فشار پلاتو رو مرتب پایش کنیم تا مطمئن باشیم در محدوده امنه.
۱. روش مداوم (Continuous Monitoring):
در این روش، روی دستگاه، گزینهای برای تنظیم زمان پلاتو یا وقفه دمی وجود دارد که اجازه میدهد دستگاه بهصورت مداوم فشار پلاتو را نمایش دهد.
۲. روش موردی (Occasional Spot-Check):
در این روش، هر وقت بخوایم فشار پلاتو رو بررسی کنیم، دکمهای بهنام
Inspiratory Hold یا End Inspiratory Pause
رو روی دستگاه نگه میداریم تا فشار پلاتو ثبت بشه.
📌 این دکمه معمولاً کمپلیانس استاتیک رو هم همزمان محاسبه میکنه.
کمپلیانس یعنی میزان قابلیت باز شدن یا انعطافپذیری ریهها در برابر جریان هوا.
📗 فرمول کلی: Compliance = TV ÷ (PIP - PEEP)
🔺 اگر با فشار کمتر، بتونیم حجم بیشتری وارد ریه کنیم، یعنی کمپلیانس بالاست و ریه بهتر کار میکنه.
کمپلیانس استاتیک (Static Compliance):
نشاندهنده انعطاف واقعی بافت ریه است، چون هنگام توقف جریان هوا (در لحظه اندازهگیری فشار پلاتو) محاسبه میشود.
🧪 فرمول:
Static Compliance = TV ÷ (Pplat - PEEP)
کمپلیانس دینامیک (Dynamic Compliance):
علاوه بر خاصیت کشسانی بافت ریه، مقاومت راه هوایی رو هم در نظر میگیره، چون حین جریان هوا اندازهگیری میشه.
🧪 فرمول:
Dynamic Compliance = TV ÷ (PIP - PEEP)
🔸 کاهش کمپلیانس استاتیک:
ARDS
آتلکتازی
چاقی
پنوموتوراکس کششی
🔸 کاهش کمپلیانس دینامیک:
برونکواسپاسم
انسداد راه هوایی با ترشحات یا جسم خارجی
کینک یا خم شدن لوله تراشه
در انتهای دم، میتونیم یک لحظه اجازه ندیم هوا خارج بشه. به این زمان، وقفه دمی میگن. در این لحظه:
دریچههای دمی و بازدمی بسته میشن
جریان هوا صفر میشه
فشار پلاتو ثبت میشه
🌬️ فواید وقفه دمی:
بهبود اکسیژنرسانی
افزایش تبادل گاز در آلوئولها
کمک به باز نگه داشتن آلوئولهای فروریخته
📏 معمولاً روی ۰.۵ تا ۰.۷ ثانیه تنظیم میشه.
📈 در شرایط افت اکسیژن، میتونه تا ۱.۵ ثانیه هم تنظیم بشه.
❗ این گزینه فقط در مدهای حجمی وجود دارد.
🔹 در مد حجمی:
حجم ثابت تنظیم میشه
فشارها باید پایش شوند (Pplat و PIP)
🔹 فشار پلاتو اگر بیشتر از ۳۰ باشد:
باید حجم جاری کاهش یابد تا فشار کاهش پیدا کند
🔹 پایش کمپلیانس و فشارها:
به تنظیم دقیقتر دستگاه و کاهش آسیب به ریه کمک میکند
فشار اوج یا همان Peak Inspiratory Pressure، به بیشترین فشاری گفته میشود که هنگام دم توسط ونتیلاتور برای ورود هوا به ریهها ایجاد میشود.
💨 این فشار شامل دو عامل است:
مقاومت راههای هوایی (مثل باریکی لوله یا ترشحات)
و خاصیت کشسانی یا کمپلیانس ریهها
📏 مقدار طبیعی فشار اوج باید کمتر از ۴۰ cmH₂O باشد.
اگر بیشتر شود، احتمال آسیب به راههای هوایی و بافت ریه بالا میرود.
🟡 تصور کن بادکنکی رو میخوای باد کنی:
وقتی اولین فشار رو برای باز شدن بادکنک وارد میکنی، اون فشاری که برای "شروع" نیاز داری همون فشار اوج (PIP) هست.
حالا وقتی بادکنک کاملاً پر شد و دیگه فشاری بهش وارد نمیکنی ولی دیوارههاش تحت فشار هوای داخل هستن، اون فشار میشه فشار پلاتو (Plateau).
اگر بادکنک رو گره بزنی و اجازه ندی هوا خارج بشه، مثل وقفه دمی میمونه؛ زمانی که دم متوقف شده و هوا داخل ریهها نگه داشته میشه.
اگر هر دو فشار اوج و فشار پلاتو افزایش پیدا کرده باشند، یعنی احتمالاً ریه بیمار دچار کاهش کمپلیانس شده است.
اما اگر فقط فشار اوج بالا رفته باشد و فشار پلاتو طبیعی باشد، این یعنی مشکلی در کمپلیانس نیست و مشکل از افزایش مقاومت راه هوایی است، مثل انسداد، ترشحات یا اسپاسم.
وجود ترشحات زیاد یا آب در لولهها
خم شدن (کینک شدن) لوله ونتیلاتور یا تراشه
اسپاسم برونشها
کاهش الاستیسیته ریهها (مثلاً در فیبروز)
تنفس در مقابل مقاومت زیاد
وقتی ریهها سفت و غیرقابلانعطاف باشن، دو مشکل مهم پیش میاد:
هیپوکسمی مقاوم به درمان:
اکسیژنرسانی به بافتها به خوبی انجام نمیشه، حتی با اکسیژن بالا.
باروتروما (پارگی حبابچهها):
به دلیل نیاز به فشار زیاد برای باز کردن آلوئولها، احتمال آسیب به بافت ریه وجود دارد.
📌 برای پیشگیری از این مشکلات باید:
حجم جاری رو بر اساس وزن ایدهآل بیمار تنظیم کرد.
فشار پلاتو رو کمتر از ۳۰ cmH₂O نگه داشت.
از مدهای فشاری در بیماران با کمپلیانس پایین استفاده کرد.
Pmean به معنی میانگین فشاری است که در طول دم و بازدم به راههای هوایی وارد میشود.
این عدد، نهتنها شدت فشار، بلکه مدت زمان تأثیر آن فشار را هم در نظر میگیرد. یعنی اگر فشار برای مدت طولانیتری وارد شود، Pmean افزایش پیدا میکند.
🔸 مقدار طبیعی Pmean:
در افراد سالم: زیر ۱۰ سانتیمتر آب
در بیماران COPD: بین ۱۰ تا ۲۵
در بیماران با کمپلیانس پایین (مثل ARDS): بین ۱۰ تا ۲۰
چرا Pmean مهمتر از PIP است؟
چون مدت زمان وارد شدن فشار به ریه را هم در نظر میگیرد، نه فقط عدد اوج فشار.
مثلاً اگر زمان دم را طولانی کنیم یا بازدم را به تاخیر بیندازیم، Pmean بالا میرود و ممکن است به ریه آسیب بزند.
🔹 فرمول محاسبه Pmean:
(زمان دم × فشار اوج) + (زمان بازدم × PEEP)
سپس تقسیم بر مجموع زمان دم و بازدم
فشار دمی، همان فشار ثابتی است که در مدهای فشاری، در زمان دم از طرف ونتیلاتور وارد میشود تا حجم خاصی از هوا وارد ریه شود. برخلاف مدهای حجمی که حجم را مشخص میکنیم، در مدهای فشاری ما فشار را مشخص میکنیم.
🔹 معادلهای این پارامتر در دستگاههای مختلف:
Pressure Control (PC)
P Inspiratory (PI)
🔸 محدوده تنظیم فشار دمی: بین ۱۰ تا ۲۵ سانتیمتر آب
حداکثر مجموع PI و PEEP نباید از ۳۰ سانتیمتر آب بیشتر شود.
(چون این مقدار همان فشار پلاتویی است که اگر از آن بیشتر شود، به آلوئولها آسیب میزند)
برای فهم بهتر، یک مثال میزنیم:
👤 فرض کنید وزن ایدهآل بیمار ۷۰ کیلوگرم باشد.
در این صورت، حداقل حجم جاری مورد نیاز بیمار ۴۲۰ سیسی است (۷۰×۶).
از فشار ۱۰ سانتیمتر آب شروع میکنیم و تدریجاً آن را بالا میبریم، تا وقتی که در قسمت پایش ونتیلاتور، حجم جاری بازدمی (VTE) به حداقل ۴۲۰ سیسی برسد.
نکته: در مدهای فشاری، به دلیل وجود فضای مرده (Dead Space)، حداقل حجم قابل قبول ۶ سیسی به ازای هر کیلوگرم وزن ایدهآل است (نه ۸ سیسی مثل مدهای حجمی).
چون ونتیلاتور فقط تا سطح فشاری که تنظیم کردیم هوا وارد میکند.
اما ممکن است این فشار صرف باز شدن ریه نشده باشد! مثلاً:
ترشحات زیاد
انسداد لوله تراشه
یا مشکل در مسیر هوا
در این حالت، ونتیلاتور تصور میکند وظیفهاش را انجام داده (چون به آن فشار رسیده)، اما بیمار واقعاً هوای کافی دریافت نکرده است.
برای همین باید حجم جاری بازدمی (VTE) را دقیق بررسی کنیم.
تعداد تنفس یعنی چند نفس در هر دقیقه توسط دستگاه ونتیلاتور به بیمار داده میشود.
✅ این عدد با توجه به شرایط بالینی بیمار، میزان آسیب ریه، حجم جاری (TV)، و بیماری زمینهای تنظیم میشود.
🔸 معمولاً در افراد بالغ، تعداد تنفس طبیعی بین ۱۲ تا ۱۸ بار در دقیقه است.
🔸 اما در ونتیلاتور، برای تشویق بیمار به نفس کشیدن خودبخودی، معمولاً ۱۰ تا ۱۲ تنفس در دقیقه تنظیم میشود.
🔹 در بیماران مبتلا به ARDS که کمپلیانس ریهها پایین است و حجم جاری کاهش مییابد، برای جبران، باید تعداد تنفس افزایش یابد تا تهویه دقیقهای حفظ شود.
📌 تهویه دقیقهای (Minute Ventilation):
حجم جاری (TV) × تعداد تنفس در دقیقه (RR)
مثلاً: 400 سیسی × 12 تنفس = 4.8 لیتر در دقیقه
تعداد تنفس ارتباط مستقیم با دفع CO₂ دارد.
یعنی:
اگر RR زیاد شود → CO₂ کاهش مییابد
اگر RR کم شود → CO₂ افزایش مییابد
رسیدن به PaCO₂ نرمال در گازهای خونی شریانی (ABG)
مقدار نرمال PaCO₂ حدود 40 mmHg است.
🔹 اگر ABG شریانی داشته باشیم:
PaCO₂ × RR تنظیمشده / 40 = RR جدید
🔸 مثال:
فرض کنید RR اولیه 10 بوده و در ABG، PaCO₂ بیمار برابر با 60 است.
با فرمول داریم:
60 × 10 / 40 = 15
یعنی باید RR را از 10 به 15 تنفس در دقیقه افزایش دهیم.
🔹 اگر فقط VBG (گاز وریدی) در دسترس باشد، بهجای عدد 40 در فرمول از عدد 45 استفاده میکنیم:
PaCO₂ × RR / 45 = RR جدید
وقتی بیمار تحت تهویه مکانیکی قرار میگیرد، یکی از موارد مهمی که باید تنظیم شود، نسبت مدت زمان دم (Inspiration) به مدت زمان بازدم (Expiration) است.
✅ نسبت فیزیولوژیک دم به بازدم در بدن انسان بهطور معمول ۱:۲ است.
یعنی مدت زمان بازدم دو برابر مدت زمان دم است.
1️⃣ در بیماران مبتلا به COPD یا آسم:
🔹 این بیماران مشکل در بازدم دارند و تخلیه هوا از ریههایشان به سختی انجام میشود.
🔸 بنابراین برای جلوگیری از احتباس هوا، زمان بازدم باید طولانیتر شود.
✅ در این بیماران، نسبت I:E بهصورت ۱:۳ یا ۱:۴ تنظیم میشود.
2️⃣ در بیماران با کاهش کمپلیانس ریه (مثل ARDS):
🔹 در این بیماران، ریهها سفت هستند و برای باز شدن آلوئولها، دم طولانیتری نیاز است.
🔸 برای همین، نسبت دم به بازدم معکوس میشود.
✅ به این روش میگویند: تهویه با نسبت معکوس (IRV = Inverse Ratio Ventilation)
🔸 مثلاً نسبت ممکن است ۲:۱ یا ۳:1 تنظیم شود تا هوا مدت بیشتری در ریهها بماند و تبادل گاز بهتری انجام شود.
✍️ تنظیم نسبت I:E فقط برای تنفسهای اجباری یا کمکی کاربرد دارد.
چرا؟ چون در این نوع تنفسها، ونتیلاتور مسئول پایان دم است.
اما در تنفسهای خودبخودی، بیمار خودش زمان دم و بازدم را تعیین میکند و دستگاه فقط در پایان دم با استفاده از دکمهای به نام حساسیت بازدمی (Exhale Sensitivity) آن را تشخیص میدهد.
بسته به نوع دستگاه، نسبت دم به بازدم به یکی از صورتهای زیر قابل تنظیم است:
I:E Ratio
📌 سادهترین حالت؛ فقط نسبت ۱:۲ یا ۱:۳ و... را وارد میکنید.
Ti (Inspiratory Time):
📌 زمانی که دم طول میکشد (بر حسب ثانیه)
PFR (Peak Flow Rate):
📌 سرعت ورود هوا در زمان دم؛ هرچه سرعت بیشتر باشد، دم کوتاهتر میشود.
اگر تعداد تنفس در دقیقه (RR) را 10 تنظیم کرده باشید، هر چرخه تنفسی ۶ ثانیه طول میکشد (60 ÷ 10).
حال اگر بخواهید نسبت I:E را 1:2 تنظیم کنید:
دم = ۲ ثانیه
بازدم = ۴ ثانیه
✍️ یعنی از ۶ ثانیه، ۲ ثانیه برای دم و ۴ ثانیه برای بازدم در نظر گرفته میشود.
در بسیاری از ونتیلاتورها، زمانی که Ti (زمان دم) را تنظیم میکنید، نسبت I:E به صورت خودکار محاسبه و در صفحه نمایش نشان داده میشود. بنابراین در عمل، شما زمان دم را تنظیم میکنید تا به نسبت دلخواه برسید.
وقتی با ونتیلاتور به بیمار هوا میدیم، فقط اینکه «چقدر» هوا بدیم کافی نیست، بلکه باید بدونیم «چقدر سریع» این هوا وارد ریهها بشه! 🤔
اینجاست که پای PFR یا حداکثر سرعت جریان هوا وسط میاد!
فلو یعنی تحویل حجم هوا در واحد زمان ⏱️
🟢 اگه یه حجم مشخص از هوا سریع وارد بشه → فلو زیاده
🔵 اگه همون حجم آرومتر وارد بشه → فلو کمه
PFR یعنی بیشترین سرعتی که ونتیلاتور در زمان دم، هوا رو به سمت ریه بیمار میفرسته.
📌 فقط در مدهای حجمی (Volume-Controlled) وجود داره.
⏫ PFR بالا = دم سریعتر = زمان دم کوتاهتر
⏬ PFR پایین = دم آهستهتر = زمان دم طولانیتر
یعنی با تنظیم سرعت فلو، میتونیم نسبت دم به بازدم (I:E) رو کنترل کنیم 😎
🎯 هدف ما اینه که نسبت دم به بازدم ۱:۲ باشه (یعنی دم ۱ ثانیه، بازدم ۲ ثانیه)
✅ برای این کار، PFR باید جوری تنظیم بشه که این نسبت بهدرستی ایجاد بشه
📏 محدوده نرمال PFR معمولاً ۲۰ تا ۶۰ لیتر در دقیقه هست
🚨 اگه PFR خیلی زیاد باشه:
فشار اوج (PIP) بالا میره 📈
هوا ممکنه فقط به قسمتهایی از ریه برسه 😵💫
خطر آسیب فشاری یا باروتروما بالا میره 💥
📌 PFR مشخص میکنه که هوا با چه سرعتی وارد ریه بشه 🫁
📌 تنظیم PFR روی نسبت I:E و کیفیت تهویه تاثیر مستقیم داره
📌 فقط در مدهای حجمی کاربرد داره
📌 باید متعادل باشه تا نه دم خیلی سریع شه، نه خیلی کند ⚖️
الگوی فلو در تهویه مکانیکی، به نحوه ورود هوا به ریهها در حین دم گفته میشود. این الگو مشخص میکند که هوا با چه سرعت و شکلی وارد ریه بیمار شود.
دو الگوی اصلی فلو در دستگاههای ونتیلاتور وجود دارد:
در این الگو، جریان هوا از ابتدای دم تا انتها با یک سرعت ثابت وارد ریه میشود.
به همین دلیل به آن «الگوی مربع» گفته میشود، چون نمودار فلو در برابر زمان، شکل مربعی دارد.
پس از پایان دم، جریان به صورت ناگهانی قطع شده و مرحله بازدم آغاز میشود.
📌 ویژگیها:
ورود سریعتر حجم هوا به ریهها در مقایسه با سایر الگوها
به دلیل ورود سریع حجم هوا، معمولاً فشار اوج (PIP) افزایش مییابد.
توزیع هوای کمتر یکنواخت در ریهها، مخصوصاً در ریههایی با کمپلیانس متفاوت
📌 مزیت:
مناسب در شرایطی که باید سریع حجم مشخصی از هوا را وارد ریه کنیم (مثلاً در بیماران با نیاز فوری به تهویه)
📌 عیب:
افزایش فشار اوج → ممکن است ریسک آسیب به ریهها (باروتروما) افزایش یابد
تهویه کمتر یکنواخت در بخشهای مختلف ریه
در نمودار فشاری مد SIMV، میتوان بهوضوح سه نوع تنفس مختلف را تشخیص داد:
کنترله، کمکی و خودبخودی. وجود این سه نوع تنفس، ویژگی اصلی مد SIMV است.
در این مد، الگوی فلو برای تنفسهای کنترله و کمکی قابل تنظیم است و معمولاً از نوع Square (مربعی) انتخاب میشود. اما برای تنفسهای خودبخودی الگو تعیین نمیشود و دستگاه بهطور پیشفرض از الگوی Ramp استفاده میکند که مشابه تنفس طبیعی بدن است.
🔹 تشخیص بر اساس نمودار:
1️⃣ تنفس اول و دوم: کنترله (Controlled)
الگوی فلو: Square
بدون ناچ (فرورفتگی) در ابتدای تنفس → یعنی آغاز تنفس توسط دستگاه
شروع و پایان تنفس با ونتیلاتور
2️⃣ تنفس سوم: کمکی (Assisted)
الگوی فلو: Square
وجود ناچ (فرورفتگی) در ابتدای تنفس → نشاندهنده تلاش تنفسی بیمار
شروع تنفس توسط بیمار، پایان آن توسط دستگاه
3️⃣ تنفس چهارم: خودبخودی (Spontaneous)
الگوی فلو: Ramp (فیزیولوژیک)
وجود ناچ در ابتدای تنفس → تلاش تنفسی توسط بیمار
چون الگو Ramp است، تنفس خودبخودی محسوب میشود
شروع و پایان تنفس کاملاً با بیمار است، دستگاه فقط پشتیبانی میکند
✅ نکته کلیدی:
نوع الگوی فلو (Square یا Ramp) و وجود یا عدم وجود ناچ (Trigger notch) در نمودار فشاری، ابزار مهمی برای تشخیص نوع تنفس در مد SIMV هستند.
در این الگو، جریان هوا در ابتدای دم با سرعت زیاد وارد ریهها میشود، اما برخلاف الگوی مربعی، سرعت جریان بهتدریج در طول دم کاهش مییابد.
📌 ویژگیها:
شبیهترین حالت به تنفس طبیعی انسان است.
با کاهش تدریجی جریان، توزیع یکنواختتر هوا در بخشهای مختلف ریه انجام میشود.
در مقایسه با الگوی مربعی، فشار اوج کمتری تولید میشود، بنابراین ریسک آسیب به ریهها کاهش مییابد.
📌 مزایا:
بهبود در اکسیژناسیون و تبادل گازی
مناسب برای بیماران با کمپلیانس پایین ریهها مثل ARDS
کاهش فشار اوج (Peak Pressure) → کاهش احتمال باروتروما
📌 نکته بسیار مهم:
در بیماران با ریه سالم، تفاوت زیادی بین الگوهای فلو وجود ندارد.
اما در بیماران با ریه آسیبپذیر، الگوی رمپ انتخاب بهتری است.
✳️ تنها در مدهای حجمی (Volume-Control Modes)، شما میتوانید الگوی فلو را انتخاب و تنظیم کنید. مثل:
Volume-SIMV
Volume-AC
✳️ در مدهای فشاری (Pressure-Controlled) یا در تنفسهای خودبخودی، امکان انتخاب الگوی فلو وجود ندارد، چون دستگاه بهطور خودکار از الگوی رمپ استفاده میکند که الگوی فیزیولوژیک بدن است.
تو تهویه مکانیکی، هدف ما فقط وارد کردن هوا نیست! 😌 بلکه مهمتر از اون، اینه که مطمئن بشیم اکسیژن کافی به خون بیمار میرسه. برای این کار، از دو پارامتر اصلی کمک میگیریم:
(Fraction of Inspired Oxygen)
یعنی چند درصد از هوایی که ونتیلاتور به بیمار میرسونه، اکسیژنه.
🛠️ مقدار قابل تنظیم در دستگاه بین ۲۱٪ (یعنی هوای اتاق) تا ۱۰۰٪ هست.
🔹 چطور تنظیمش کنیم؟
🌟 همیشه اول از ۱۰۰٪ شروع میکنیم (مخصوصاً در شرایط بحرانی).
سپس، بهمرور با توجه به وضعیت بیمار کمش میکنیم تا به سطح ایمن ۴۰ تا ۵۰٪ برسیم.
📊 به چی نگاه کنیم؟
برای تنظیم مناسب FiO₂، این دوتا رو باید بررسی کنیم:
✅ PaO₂ (با ABG مشخص میشه):
فشار سهمی اکسیژن در خون شریانی → بهتره بیشتر از 65 mmHg باشه.
✅ SpO₂ یا SaO₂ (با پالس اکسیمتری یا ABG):
درصد اشباع اکسیژن روی هموگلوبین → هدف: بیشتر از ۹۲ تا ۹۳٪
📌 این یعنی اکسیژندرمانی مؤثر بوده و در عین حال، احتمال مسمومیت با اکسیژن کم شده.
🚫 FiO₂ بالای ۱۰۰٪ رو بیشتر از ۶ ساعت و
🚫 بالای ۸۰٪ رو بیشتر از ۸ ساعت استفاده نکنید!
📉 چون ممکنه باعث مسمومیت با اکسیژن بشه و به بافت ریه آسیب بزنه (اکسیژنتوکسیسیتی).
(Positive End Expiratory Pressure)
وقتی دم تموم میشه، ونتیلاتور با کمک PEEP یه مقدار فشار نگهمیداره تا ریهها کامل بسته نشن.
👈 این باعث میشه آلوئولها (کیسههای هوایی) باز بمونن، تا:
تبادل گازی بهتر انجام بشه 🫁
اکسیژن بیشتری وارد خون بشه ❤️
احتمال آتلکتازی (کلاپس ریه) کم بشه
📌 PEEP کمککنندهی غیرمستقیم به اکسیژناسیونه و مخصوصاً در بیمارهای هیپوکسمیک خیلی مفیده.
🔬 PaO₂: فشار سهمی اکسیژن خون شریانی – از ABG بهدست میاد
📟 SpO₂ یا SaO₂: درصد اشباع هموگلوبین با اکسیژن – از پالس اکسیمتری قابل اندازهگیریه
✅ چون این دوتا خیلی به هم نزدیک هستن، معمولاً یکیشون برای ارزیابی کفایت میکنه.
اکسیژن وقتی ارزش داره که به هموگلوبین وصل بشه!
🩸 چون اکسیژن آزاد بدون اتصال به هموگلوبین نه تنها بیفایدهست، بلکه میتونه خطرناک هم باشه!
PEEP یعنی فشاری که در پایان بازدم توسط ونتیلاتور به راههای هوایی وارد میشه تا ریهها کاملاً خالی نشن و آلوئولها (حبابچههای ریه) دچار کلاپس یا جمعشدگی نشن.
در حالت طبیعی، وقتی بازدم انجام میشه، مقداری هوا داخل ریه باقی میمونه که بهش FRC یا ظرفیت باقیمانده عملکردی میگن. اما در بیماران متصل به ونتیلاتور، به خاطر لولههای تنفسی، این هوا ممکنه کامل تخلیه بشه و ریهها کاملاً بسته بشن. اینجاست که نقش PEEP خیلی مهم میشه.
فشار راه هوایی رو در انتهای بازدم بالاتر از صفر نگه میداره.
جلوی تخلیه کامل ریه رو میگیره.
آلوئولها رو باز نگه میداره و به تبادل گازی در زمان بازدم هم کمک میکنه.
باعث میشه FRC (ظرفیت باقیمانده عملکردی) حفظ بشه و احتمال آتلکتازی کم بشه.
بهبود تبادل گاز (اکسیژناسیون)
باز نگهداشتن آلوئولها و افزایش FRC
کاهش شانس آتلکتازی در بیماران متصل به ونتیلاتور
وقتی عدد PEEP روی ۵ تنظیم میشه، یعنی در انتهای بازدم اجازه نمیدیم فشار راه هوایی به صفر برسه. در این حالت، ریهها تا فشار ۵ سانتیمتر آب تخلیه میشن و نه بیشتر.
1️⃣ PEEP فیزیولوژیک:
بین ۳ تا ۵ سانتیمتر آب، برای همه بیماران بدون استثنا توصیه میشه، حتی بدون هیپوکسمی.
چرا؟ چون از کلاپس آلوئولها جلوگیری میکنه.
2️⃣ PEEP اکسترافیزیولوژیک (بالای ۵):
وقتی با افزایش FiO₂ هم هنوز اکسیژناسیون خوب نیست، مخصوصاً در بیماران با هیپوکسمی مقاوم مثل ARDS، از PEEP بالاتر استفاده میکنیم.
این باعث میشه بدون نیاز به اکسیژن زیاد (که سمیه)، آلوئولها باز بمونن و اکسیژنرسانی بهتر انجام بشه.
افزایش فشار در قفسه سینه → کاهش بازگشت خون به قلب
کاهش برونده قلبی
افت فشار خون
بنابراین باید با دقت تنظیم بشه و از عوارضش آگاه باشیم.
1️⃣ PEEP خارجی (Applied/Extrinsic PEEP):
فشاریه که ما از بیرون با تنظیم ونتیلاتور اعمال میکنیم.
2️⃣ Auto-PEEP (داخلی یا ناخواسته):
وقتی بازدم کامل انجام نشه، مقداری هوا در ریه باقی میمونه و فشار داخل ریه بالا میره.
این نوع PEEP خطرناکه چون باعث جمعشدن حجم بیش از حد، باروتروما و مشکل در اکسیژنرسانی میشه.
🔍 معمولاً در بیماران COPD دیده میشه.
با استفاده از دکمهای به نام Expiratory Hold در ونتیلاتور، در انتهای بازدم مکث ایجاد میکنیم تا فشار داخلی ریه (Auto-PEEP) اندازهگیری بشه.
🔢 اگر مثلاً PEEP توتال ۹ باشه و PEEP تنظیمی ۵، پس Auto-PEEP برابر ۴ هست.
✅ تنظیم ونتیلاتور:
کاهش RR (تعداد تنفس)
افزایش زمان بازدم
کاهش حجم جاری
✅ کاهش نیاز بدن به تهویه:
کنترل درد، تب، اضطراب
کاهش مصرف کربوهیدرات
به حداقل رساندن فضای مرده
✅ کاهش مقاومت راه هوایی:
استفاده از برونکودیلاتورها
تعویض لوله تراشه با سایز بزرگتر
ساکشن مرتب برای تخلیه ترشحات
✅ تنظیم سطح مناسب PEEP:
برای درمان Auto-PEEP باید PEEP تنظیمی رو نصف مقدار Auto-PEEP بذاریم.
مثلاً اگر Auto-PEEP = 8 → PEEP تنظیمی = 4
چون این کمک میکنه مسیرهای هوایی باز بمونن و بازدم راحتتر انجام بشه.
CPAP یا فشار مثبت مداوم راه هوایی (Continuous Positive Airway Pressure) یعنی فشار مثبتی که در تمام طول تنفس – هم دم و هم بازدم – مخصوصاً در بازدم به راههای هوایی وارد میشه، اما فقط در تنفسهای خودبخودی.
از نظر عملکرد فیزیولوژیک، CPAP و PEEP خیلی شبیهان و در واقع، میتونیم بگیم:
✳️ «CPAP همون PEEP هست، ولی در تنفسهای خودبخودی»
🟢 PEEP در مدهایی بهکار میره که تنفس توسط ونتیلاتور انجام میشه (مثل تنفسهای اجباری یا کمکی).
🟡 CPAP در حالتی استفاده میشه که بیمار کاملاً خودش نفس میکشه (مد Spont) و فقط برای حمایت از راههای هوایی در بازدم، فشار مثبت اعمال میشه.
🔹 PEEP توسط دریچه بازدمی و صفحه دیافراگمی در پشت ونتیلاتور اعمال میشه. ونتیلاتور مشخص میکنه که بازدم تا کجا ادامه پیدا کنه و بعد فشار مثبت رو نگه میداره.
🔹 CPAP چون در تنفسهای خودبخودی هست، ونتیلاتور دخالت زیادی در بازدم نداره، بنابراین یک فشار ثابت در راههای هوایی حفظ میشه که بیشتر در زمان بازدم اثرش رو نشون میده.
جلوگیری از بسته شدن آلوئولها در پایان بازدم
افزایش ظرفیت باقیمانده عملکردی (FRC)
بهبود تبادل گازی
کاهش شانس آتلکتازی (فروریزش آلوئولها)
در شرایطی که بیمار توانایی نسبی برای نفس کشیدن دارد، دو پارامتر مهم در تنظیمات دستگاه مطرح میشود:
تریگر (Trigger یا Sense)
حمایت فشاری (Pressure Support یا PS)
این دو پارامتر بهویژه در تنفسهای خودبخودی کاربرد دارند، یعنی زمانی که بیمار تا حدی قادر به شروع یا ادامه تنفس است.
تریگر تعیین میکند که ونتیلاتور چه زمانی متوجه تلاش تنفسی بیمار بشه و تنفس رو فعال کنه.
در واقع، با تریگر، دستگاه رو نسبت به نفسهای خودبخودی بیمار حساس میکنیم تا تنفس بیمار بدون تأخیر و با هماهنگی انجام بشه. اینکار باعث کاهش فایت بیمار با دستگاه میشه.
ونتیلاتور دائماً فشار و جریان هوا در مدار تنفسی (مسیر لولهها) رو بررسی میکنه. وقتی تغییری در این پارامترها حس کنه که از آستانهای که ما تنظیم کردیم بیشتر یا کمتر باشه، اون رو بهعنوان تلاش تنفسی در نظر میگیره.
📌 هرچه عدد تریگر کمتر باشه، حساسیت بیشتره
📌 هرچه عدد تریگر بیشتر باشه، حساسیت کمتره
در این روش:
بیمار باید فشار منفی در مسیر تنفسی ایجاد کنه.
مثلاً اگر تریگر رو روی ۳- سانتیمتر آب تنظیم کنیم، ونتیلاتور وقتی فعال میشه که بیمار با تلاش خودش فشار رو از سطح ۲- پایینتر ببره.
تریگر فشاری معمولاً بین ۱- تا ۳- سانتیمتر آب کمتر از PEEP تنظیم میشه.
🧪 مثال: اگر PEEP = 5 و تریگر = -3 باشه، دستگاه وقتی فعال میشه که فشار به 2- یا کمتر برسه.
در این روش:
بیمار باید بخشی از جریان هوای رفت و برگشت رو مصرف کنه.
جریان پایه دستگاه معمولاً حدود ۱۰ لیتر در دقیقه است.
اگر جریان بازگشتی به دستگاه، به اندازهای که تنظیم کردیم کاهش پیدا کنه، دستگاه اون رو بهعنوان تلاش تنفسی درک میکنه.
📏 تریگر جریان معمولاً بین ۱ تا ۳ لیتر در دقیقه کمتر از جریان پایه تنظیم میشه.
🧪 مثال: اگر تریگر روی ۳ لیتر در دقیقه تنظیم بشه، دستگاه وقتی جریان بازگشتی بهجای ۱۰ لیتر، مثلاً ۷ لیتر در دقیقه بشه، اون رو بهعنوان تلاش تنفسی میشناسه و فعال میشه.
✅ خلاصه تفاوتها:
در تریگر فشاری، بیمار باید فشار منفی ایجاد کنه.
در تریگر جریان، بیمار باید بخشی از جریان هوا رو مصرف کنه.
✨ با تنظیم درست تریگر، هماهنگی بین بیمار و دستگاه بیشتر شده و احتمال فایت و ناراحتی کاهش پیدا میکنه.
در تنظیم تریگر ونتیلاتور، اگر عدد بهدرستی تنظیم نشه، ممکنه دو مشکل رایج ایجاد بشه:
1️⃣ تریگر خودبخودی (Auto-triggering)
وقتی عدد تریگر خیلی کم تنظیم بشه (یعنی حساسیت زیاد باشه)، ممکنه ونتیلاتور بدون اینکه بیمار واقعاً تلاش تنفسی داشته باشه، تحریک بشه.
این اتفاق میتونه به دلایل زیر رخ بده:
جابجایی مایعات در مدار تنفسی
حرکت بدن بیمار
ضربه به قفسه سینه یا تخت
🛠 راهحل: بررسی نمودار تنفسی و وضعیت بیمار. سپس، افزایش تدریجی عدد تریگر تا زمانی که این تحریکهای کاذب قطع بشن.
2️⃣ تریگر ناموثر (Ineffective Triggering)
این حالت وقتی پیش میاد که عدد تریگر خیلی بالا تنظیم شده باشه، و بیمار نتونه بهاندازهای تلاش کنه که دستگاه رو تحریک کنه.
یعنی بیمار تلاش میکنه، ولی ونتیلاتور اونو تشخیص نمیده!
🛠 راهحل: کاهش تدریجی عدد تریگر تا زمانی که تلاش تنفسی بیمار بهدرستی توسط ونتیلاتور شناسایی بشه.
🔸 تریگر فشاری (Pressure Trigger)
بیمار باید فشار منفی واقعی در مدار ایجاد کنه، ولی اگر مثلاً لوله تراشه گرفته باشه یا بیمار لوله رو گاز بگیره، این فشار منفی بهدرستی منتقل نمیشه.
در حضور اتوپیپ (Auto-PEEP)، بیمار باید فشار بیشتری ایجاد کنه تا تریگر فعال بشه. مثلاً اگر اتوپیپ ۸ و تریگر ۱- باشه، بیمار باید فشار منفی ۹ سانتیمتر آب ایجاد کنه تا تنفسش ثبت بشه، که ممکنه خستهکننده و ناکارآمد باشه.
🔸 تریگر فلو (Flow Trigger)
اگر توی مدار نشتی وجود داشته باشه (مثلاً اتصال ناصحیح لولهها)، جریان هوا بدون تلاش بیمار کاهش پیدا میکنه و دستگاه اشتباهی تنفس رو فعال میکنه. این کار میتونه باعث تریگرهای اضافی و فایت بیمار با دستگاه بشه.
بیمار فقط بیدار بودن کافی نیست، باید آمادگی بدنی و تنفسی هم داشته باشه.
اگر بیمار تنفسهای قوی و مؤثر داره، میتونیم عدد تریگر رو بالاتر تنظیم کنیم تا ونتیلاتور فقط در صورت نیاز کمک کنه و بیمار به دستگاه وابسته نشه.
ولی اگر خیلی زیادش کنیم، بیمار احساس خفگی یا ناتوانی میکنه و درخواست کمک یا فایت با دستگاه بالا میره.
📎 پس تنظیم تریگر باید کاملاً متعادل و با در نظر گرفتن وضعیت بیمار انجام بشه. نه اونقدر حساس که با هر حرکت فعال شه، نه اونقدر سختگیر که بیمار نتونه باهاش هماهنگ بشه.
حمایت فشاری یکی از پارامترهای مهم در تهویه مکانیکی است که در تنفسهای خودبخودی بیمار تنظیم میشود. این پارامتر با هدف کمک به بیمار در مراحل دم تنفسی تعریف میشود.
غلبه بر مقاومت راه هوایی در تنفسهای خودبخودی
بهبود حجمپذیری تنفسهای خودبخودی
📌 1. غلبه بر مقاومت راه هوایی
زمانیکه بیمار از راه هوایی مصنوعی مثل لوله تراشه استفاده میکند، به دلیل کاهش قطر مسیر تنفسی، مقاومت جریان هوا افزایش مییابد. بنابراین، بخشی از انرژی بیمار صرف غلبه بر این مقاومت میشود.
✅ برای کاهش این بار اضافی، از PS استفاده میکنیم.
در تنفسهای اجباری و کمکی نیازی به PS نیست، زیرا ونتیلاتور بهطور کامل مسئول تهویه است و مقاومت مسیر را جبران میکند.
🛠 حداقل PS پیشنهادی بر اساس قطر لوله تراشه:
لوله با قطر ۷ یا کمتر → حداقل PS = 10 cmH₂O
لوله با قطر ۷.۵ یا بیشتر → حداقل PS = 8 cmH₂O
📌 2. بهبود حجمپذیری تنفسهای خودبخودی
علاوه بر غلبه بر مقاومت، PS برای تقویت حجم جاری (VTE) تنفسهای خودبخودی استفاده میشود.
📊 هدف ما رسیدن به حداقل VTE برابر با ۶ ml/kg وزن ایدهآل (IBW) است.
نحوه تنظیم:
از PS = 10 cmH₂O شروع میکنیم.
VTE را بررسی میکنیم.
اگر حجم کافی نیست، بهتدریج PS را افزایش میدهیم تا حجم مورد نظر حاصل شود.
حداکثر مقدار PS مجاز: 25 cmH₂O
مثال: برای بیماری با وزن ایدهآل ۷۰ کیلوگرم → حداقل حجم بازدمی باید ۴۲۰ ml باشد.
PS: برای تنفسهای خودبخودی بیمار تنظیم میشود.
PC (Pressure Control): برای تنفسهای اجباری و کمکی که توسط ونتیلاتور انجام میشود.
هر دو پارامتر با پایش حجم جاری بازدمی (VTE) تنظیم میشوند.
▶ در مد SIMV حجمی:
برای تنفسهای اجباری/کمکی → حجم جاری ثابت (مثلاً 8 ml/kg)
برای تنفسهای خودبخودی → تنظیم PS (از 10 شروع) و پایش VTE تا رسیدن به 6 ml/kg
اگر تعداد تنفس تنظیمشده روی دستگاه ۱۰ باشد ولی مجموع تنفسها ۱۲ باشد، ۲ تنفس مربوط به خودبخودی هستند. حجم جاری ۱۰ تنفس کنترله با تنظیم اولیه مشخص شده اما برای آن ۲ تنفس خودبخودی باید با PS تنظیم و حجم آن پایش شود.
▶ در مد SIMV فشاری:
برای تنفسهای اجباری/کمکی → PC تنظیم میشود
برای تنفسهای خودبخودی → PS تنظیم میشود
همان فرآیند پایش VTE برای هر دو نوع تنفس انجام میشود، ولی بسته به نوع تنفس از پارامتر متفاوتی استفاده میکنیم.
📌 نکته نهایی:
در هر دو مد، برای بررسی موفقیت تنظیمات، به تعداد تنفسهای واقعی بیمار (total RR) دقت کنید و بر اساس آن حجم جاری بازدمی را تحلیل کنید تا بیمار نه دچار حمایت بیشازحد (Overassist) شود و نه دچار حمایت ناکافی (Underassist) گردد.
حساسیت بازدمی پارامتری در تنظیم ونتیلاتور است که زمان پایان دم و شروع بازدم را در تنفسهای خودبخودی بیمار مشخص میکند. برخلاف تنفسهای اجباری و کمکی که توسط خود دستگاه کنترل میشوند، در تنفسهای خودبخودی، پایان دم باید با تلاش بیمار و براساس کاهش جریان هوا (فلو) تشخیص داده شود.
در تنفسهای اجباری و کمکی، دستگاه با توجه به نسبت دم به بازدم (I:E) که توسط اپراتور تنظیم شده، زمان دم را کامل کرده و سپس وارد بازدم میشود (Time Cycled).
اما در تنفسهای خودبخودی، چون زمان دم را خود بیمار تعیین میکند، دستگاه باید متوجه شود چه زمانی باید حمایت فشاری را متوقف کند و اجازهی شروع بازدم را بدهد. اینجا نقش حساسیت بازدمی مهم میشود.
دستگاه بر اساس کاهش جریان دمی تصمیم میگیرد که حمایت فشاری را قطع کند.
مثلاً:
اگر حداکثر جریان دمی (Peak Flow) برابر با ۴۰ لیتر در دقیقه باشد،
و ETS روی ۲۵٪ تنظیم شده باشد،
زمانی که جریان به ۱۰ لیتر در دقیقه کاهش پیدا کند (یعنی ۲۵٪ از مقدار اولیه)، دم پایان یافته و دستگاه وارد بازدم میشود.
🔹 ریه با کمپلیانس طبیعی (بیمار نرمال):
ETS = ۲۵٪ تنظیم شود.
برای تنفسهای اجباری و کمکی: I:E = 1:2
🔹 ریه با کمپلیانس پایین (مثلاً ARDS):
ETS = ۱۰٪ تنظیم شود تا زمان دم طولانیتر شود و اکسیژناسیون بهتر انجام شود.
برای تنفسهای اجباری و کمکی: نسبت دم به بازدم معکوس تنظیم میشود؛ مثلاً I:E = 2:1 یا 3:1
🔹 بیماران COPD (با مشکل در بازدم):
ETS = ۴۰٪ تنظیم میشود تا بازدم سریعتر آغاز شود و فرصت بیشتری برای تخلیه هوا در اختیار بیمار قرار گیرد.
برای تنفسهای اجباری و کمکی: I:E = 1:3 یا 1:4
ETS فقط برای تنفسهای خودبخودی تنظیم میشود.
I:E فقط برای تنفسهای اجباری و کمکی تنظیم میشود.
تنظیم درست ETS کمک میکند تا ونتیلاتور کاملاً با تنفسهای بیمار هماهنگ باشد و از فایت یا ناراحتی تنفسی جلوگیری شود.
🔹 تعریف: فاکتور افزایش زمان، تعیین میکند که ونتیلاتور با چه سرعتی فشار مورد نظر (مثل فشار دمی یا حمایت فشاری) را در ابتدای دم به بیمار تحویل دهد.
به زبان ساده یعنی: چه مدت طول بکشه تا فشار تنظیمی به بیمار برسد.
اگر ۵۰٪ تنظیم شود، یعنی در نیمه اول دم فشار به سطح تنظیمشده میرسد و در نیمه دوم، فشار حفظ شده و سپس بازدم آغاز میشود.
اگر کمتر از ۵۰٪ تنظیم شود (مثلاً ۳۰٪)، فشار سریعتر وارد میشود و ریه در زمان کمتری پر میشود.
اگر بیشتر از ۵۰٪ تنظیم شود (مثلاً ۸۰٪)، فشار آهستهتر افزایش پیدا میکند و ریه در مدت طولانیتری پر میشود.
در مدهای فشاری چون فشار باید به مقدار خاصی برسد (مثل PC یا PS) این تنظیم وجود دارد.
در تنفسهای خودبخودی هم، وقتی از حمایت فشاری (PS) استفاده میکنیم، باید تعیین شود که این فشار حمایتی با چه سرعتی وارد شود.
وقتی فاکتور زمان روی ۳۰٪ تنظیم شده باشد، ونتیلاتور فشار مورد نظر را خیلی سریع در ابتدای دم وارد میکند.
اگر روی ۸۰٪ تنظیم شود، فشار آهستهتر و طی مدت بیشتری وارد ریه میشود.
مد AC فشاری (Pressure-Controlled Assist Control)
در این مد به دلیل وجود فشار دمی کنترلشده (PC)، تنظیم فاکتور افزایش زمان دم وجود دارد.
مد SIMV فشاری (Pressure-Controlled SIMV)
در این مد هم برای تنفسهای اجباری (با استفاده از PC) و هم برای تنفسهای خودبخودی (با استفاده از PS یا حمایت فشاری)، فاکتور افزایش زمان قابل تنظیم است.
مد AC حجمی (Volume-Controlled Assist Control)
در این مد فاکتور افزایش زمان دم وجود ندارد؛ چون فشار بهصورت مستقیم تنظیم نمیشود، بلکه حجم تحویلی ثابت است.
مد SIMV حجمی (Volume-Controlled SIMV)
در این مد، تنظیم فاکتور افزایش زمان فقط برای تنفسهای خودبخودی که از حمایت فشاری (PS) استفاده میکنند، وجود دارد.
مد Spont (Spontaneous)
در این مد چون فقط تنفسهای خودبخودی داریم و از PS استفاده میشود، امکان تنظیم فاکتور افزایش زمان برای آنها وجود دارد.
در این مرحله، بیمار آمادگی کافی برای انجام فرآیند تنفس ندارد؛ بنابراین، تقریباً تمام کار تنفس بر عهده ونتیلاتور است. مد AC (Assist Control) بهترین نمونه برای این فاز است که شامل تنفسهای کنترله و کمکی است.
✔️ در این فاز:
ونتیلاتور تنفسها را به طور کامل انجام میدهد.
به بیمار فرصت ریکاوری داده میشود.
اگر بیمار تنها توانایی شروع تنفس را داشته باشد، ونتیلاتور آن را ادامه و پایان میدهد.
📌 پارامترهای مهم قابل تنظیم در این فاز:
برای تنفسهای کنترله:
حجم جاری (TV) در مدهای حجمی
سطح فشار دمی (PC) در مدهای فشاری
تعداد تنفس در دقیقه (RR)
نسبت دم به بازدم (I:E) برای اتمام تنفسها
برای تنفسهای کمکی:
تریگر (Trigger) برای شروع تنفس توسط بیمار
نسبت دم به بازدم (I:E) چون پایان تنفس کمکی نیز با ونتیلاتور است.
در این فاز، بیمار بخشی از فعالیتهای تنفسی را خودش انجام میدهد. یعنی تنفس بین بیمار و ونتیلاتور تقسیم میشود. بهترین مد برای این مرحله، SIMV است که شامل سه نوع تنفس است: کنترله، کمکی، و خودبخودی.
✔️ در این فاز:
مشارکت بیمار افزایش یافته است.
بسته به وضعیت بیمار میتوان سهم بیشتری از تنفس را به بیمار یا دستگاه اختصاص داد (با کاهش یا افزایش RR).
📌 پارامترهای اضافی برای تنفسهای خودبخودی در این فاز:
تریگر: برای شروع تنفس خودبخودی توسط بیمار
حمایت فشاری (PS): برای غلبه بر مقاومت راه هوایی
حساسیت بازدمی (Exhale Sensitivity): برای اتمام تنفس توسط خود بیمار
در این فاز، بیمار تقریباً مستقل شده و ونتیلاتور نقش پشتیبان دارد. بهترین مد برای این مرحله مد Spont یا Spontaneous است، که فقط از تنفسهای خودبخودی تشکیل شده و بیمار کنترل کامل بر دم و بازدم دارد.
✔️ در این فاز:
بیمار مستقل تنفس میکند.
دستگاه فقط با PS و تنظیمات بکآپ در صورت وقفه تنفسی، از بیمار حمایت میکند.
اگر فقط پارامترهایی مثل حجم جاری یا فشار دمی و تعداد تنفس وجود داشته باشد → مد فقط از تنفسهای کنترله تشکیل شده → مد CMV
اگر علاوه بر موارد بالا، فقط تریگر هم دیده شود → تنفسهای کمکی نیز وجود دارند → مد AC
اگر در کنار تریگر، حمایت فشاری (PS) هم وجود داشته باشد → تنفسهای خودبخودی نیز وجود دارند → مد SIMV
اگر فقط PS و تریگر وجود داشته باشند و خبری از حجم یا فشار و RR نباشد → فقط تنفسهای خودبخودی وجود دارد → مد Spont
آلارمهای ونتیلاتور یکی از مهمترین بخشهای مراقبت از بیمار متصل به دستگاه تنفس مصنوعی هستند. این آلارمها بهصورت خودکار، در صورت بروز مشکل در بیمار، دستگاه، یا مسیر تنفسی، فعال میشوند و پرسنل درمانی را از خطرات احتمالی آگاه میسازند.
نکته مهم:
آلارمها باید در دو زمان زیر حتماً بررسی و تنظیم شوند:
۱. ابتدای اتصال بیمار به ونتیلاتور
۲. ابتدای هر شیفت کاری پرستار
حد بالا: ۱۰ تا ۱۵ سانتیمتر آب بالاتر از PIP (فشار اوج) ثبتشده در اطلاعات پایشی
نکته ایمنی: نباید بیشتر از ۴۵ سانتیمتر آب تنظیم شود؛ در بیماران ARDS، حداکثر ۳۰ سانتیمتر آب
حد پایین: ۱۰ تا ۱۵ سانتیمتر آب پایینتر از PIP، اما هرگز پایینتر از مقدار تنظیمی PEEP نباشد.
معانی دیگر در ونتیلاتورها:
High Inspiratory Pressure / Pressure Limit / High PAW / Airway Pressure High
✅ عملکرد:
در صورت فعال شدن، دستگاه بهصورت خودکار دم را متوقف میکند تا از آسیب به ریهها جلوگیری شود.
✅ علل شایع و اقدامات اصلاحی:
🔹 تنظیمات اشتباه ونتیلاتور:
سرعت فلوی بالا
زمان دم کوتاه
حجم جاری بیش از حد یا فشار دمی (PC) زیاد در مدهای فشاری
🔹 انسداد در مسیر تنفس یا تجهیزات:
ترشحات یا آب در کاتتر مونت، ست خرطومی یا لوله تراشه
انسداد فیلتر HME
پر شدن واتر ترپ
خیس شدن یا تجمع دارو در فیلتر بازدمی
اختلال یا کالیبراسیون اشتباه در فلوسنسور
🔹 علل مربوط به بیمار:
کاهش کمپلیانس (مثلاً ARDS، ادم ریه، هموتوراکس)
پنوموتوراکس
برونکواسپاسم
گاز گرفتن لوله
تغییر پوزیشن یا پایین رفتن لوله تراشه
بیقراری شدید
🔍 اقدام مهم:
در صورت عدم پاسخ به اقدامات اولیه، با پزشک یا متخصص بیهوشی برای کاهش حجم جاری، تغییر الگوی فلو به Ramp، یا اصلاح سرعت فلو مشورت شود.
✅ علل شایع و اقدامات اصلاحی:
🔹 تنظیم نادرست آلارم یا PEEP
🔹 نشتی یا جدایی مسیر تنفس:
نشتی در تیوبینگ
اختلال در اتصالات یا جدا شدن مسیر
نشت از کاف لوله تراشه
بیرون آمدن کامل لوله تراشه
🔹 اختلال در فلوسنسور
حد بالا: ۱۰ تا ۱۵ تنفس بالاتر از RR تنظیمی (حداکثر ۲۵–۳۰ تنفس در دقیقه)
حد پایین: ۱۰ تا ۱۵ تنفس پایینتر از RR تنظیمی (حداقل ۶ تنفس در دقیقه)
علل و اقدامات:
تنظیم اشتباه عدد تریگر → تریگر خودبخودی
وجود نشتی در مسیر یا آب در خرطومی
نبولایزر خارجی با فشار گاز مستقل
فلوسنسور خراب
بیمار: درد، اضطراب، دیسترس تنفسی، اسیدوز، هایپرکربی، هیپرمتابولیسم
در مد SIMV، ممکن است نیاز به کاهش تنفسهای کنترله یا آرامسازی بیمار با دارو باشد.
علل و اقدامات:
داروهای سداتیو یا کاهش سطح هوشیاری
اختلال در فلوسنسور
درد شدید یا آلکالوز تنفسی
حد بالا: ۱۰۰ سیسی یا ۱۰–۱۵٪ بیشتر از VTe پایشی
حد پایین: ۱۰۰ سیسی یا ۱۰–۱۵٪ کمتر از VTe پایشی
علل:
تنظیم بیش از حد PS
سرفه شدید در زمان بازدم
بهبود کمپلیانس ریه
علل:
نشتی در لوله یا اتصالات
نشتی از کاف لوله تراشه
کاهش کمپلیانس (مثلاً پلورال افیوژن، پنوموتوراکس، هموتوراکس)
تنظیم نادرست PC یا PS
اختلال در فلوسنسور
حد بالا: ۲ لیتر یا ۱۰–۱۵٪ بیشتر از مقدار پایشی
حد پایین: ۲ لیتر یا ۱۰–۱۵٪ کمتر از مقدار پایشی
علتها:
افزایش RR یا VTe
تریگر خودبخودی
هیپرکربی، اضطراب، تب، درد
در مد SIMV نیاز به ارزیابی دقیق و تنظیم تنفسهای کنترله یا داروهای آرامبخش
علتها:
کاهش حجم جاری یا RR
کاهش سطح هوشیاری
مصرف بیش از حد داروی سداتیو
نشتی در سیستم
تنظیم نامناسب فشار در مدهای فشاری
حد بالا: ۳–۵ سانتیمتر آب بالاتر از PEEP تنظیمی
حد پایین: ۳–۵ سانتیمتر آب پایینتر از PEEP تنظیمی
علتها:
انسداد در مسیر بازدم
اتوپیپ (Auto-PEEP)
علت:
جدا شدن مسیر تنفسی از بیمار یا دستگاه
حد بالا: ۵–۱۰٪ بیشتر از مقدار تنظیمی
حد پایین: ۵–۱۰٪ کمتر از مقدار تنظیمی
علل شایع:
خرابی سنسور اکسیژن
قطع یا کاهش فشار منبع اکسیژن
عدم رسیدن Fio2 به بیمار با وجود تنظیم درست
زمان تنظیم: ۱۵ تا ۲۰ ثانیه
اقدام: بررسی بیمار و در صورت نیاز تغییر مد از Spont به مد کنترله با نظر متخصص
Disconnect (دیسکانکت)
علت: جدا شدن لولههای ونتیلاتور از بیمار یا دستگاه، یا وجود نشتی شدید
اقدام: بررسی و اتصال مجدد مسیر تنفسی و رفع نشتی احتمالی
Inoptative / Disruption (قطع عملکرد مناسب دستگاه)
علت: خرابی کمپرسور یا عملکرد نادرست سیستم داخلی دستگاه
اقدام: اطلاع به واحد تجهیزات پزشکی و بررسی فنی
Leakage (نشتی)
علت: وجود نشتی در مسیرهای تنفسی دستگاه
اقدام: بررسی اتصالات، لولهها، کاف لوله تراشه و رفع نشتی
Occlusion (انسداد)
علت: انسداد در مسیر تنفسی، فیلتر دمی یا بازدمی
اقدام: بررسی کامل مدارهای دمی و بازدمی و رفع انسداد یا تعویض فیلترها
Low AC Power / Power Loss (قطع برق شهری)
علت: قطع بودن منبع برق یا سوئیچ شدن به باطری
اقدام: وصل کردن دستگاه به برق شهری
Low Battery (باتری ضعیف)
علت: استفاده دستگاه از باتری در زمان قطع برق و نزدیک شدن به پایان شارژ
اقدام: اتصال سریع دستگاه به برق شهری برای شارژ
Flow Sensor Error (خطای سنسور فلو)
علت: قرارگیری نادرست سنسور فلو یا عدم کالیبراسیون
اقدام: بررسی جایگذاری سنسور و انجام کالیبراسیون مجدد
O2 Supply High / O2 Supply Down (فشار اکسیژن بالا یا پایین)
علت: اختلال در فشار منبع اکسیژن سانترال (بیش از حد یا کمتر از حد نرمال)
اقدام: بررسی فشار اکسیژن سانترال توسط مسئول تاسیسات و تجهیزات پزشکی
Air Supply High / Air Supply Down (فشار هوا بالا یا پایین)
علت: قطع یا اختلال در فشار هوای فشرده ورودی به ونتیلاتور
اقدام: بررسی کمپرسور یا سیستم هوای فشرده مرکزی و فعالسازی آن
O2 Measurement Inop (خطا در اندازهگیری اکسیژن)
علت: خرابی یا اشکال در سنسور اکسیژن
اقدام: کالیبراسیون یا تعویض سنسور اکسیژن
Flow Measurement Inop (خطا در اندازهگیری فلو)
علت: اختلال در عملکرد فلوسنسور
اقدام: بررسی، تمیز کردن و در صورت نیاز کالیبراسیون فلوسنسور
Expiratory Valve Inop (اختلال دریچه بازدمی)
علت: وجود مایع یا رطوبت شدید در دریچه بازدمی یا خرابی آن
اقدام: بررسی دریچه، تخلیه رطوبت و در صورت نیاز تعویض قطعه
Fan Malfunction (اختلال در فن خنککننده)
علت: عملکرد نادرست فن داخلی دستگاه به دلیل گرد و خاک، رطوبت یا مایع
اقدام: بررسی فن دستگاه و تمیزکاری یا تعویض در صورت لزوم
Pressure Measure Inop (اشکال در اندازهگیری فشار)
علت: خرابی سیستم اندازهگیری فشار، وجود مایع در دریچه بازدمی یا مشکل در فیلتر
اقدام: ارجاع به مسئول تجهیزات پزشکی و بررسی برای تعویض دریچه یا فیلتر بازدمی
Flow Monitoring Off (خاموش بودن مانیتورینگ فلو)
علت: خاموش شدن ناخواسته یا دستی مانیتورینگ جریان هوا
اقدام: فعالسازی مجدد گزینه مانیتورینگ فلو از طریق منو تنظیمات
ASB > 45 (افزایش زمان دم بیش از حد)
علت: طولانی شدن زمان دم به دلیل عدم قطع به موقع تنفس (Delay Cycle)
اقدام: بررسی تنظیمات حساسیت بازدمی (Expiratory Trigger Sensitivity)، بررسی احتمال نشتی در مدار تنفسی